.::جوجو خانومی::.

جوجو خانومی چادر به سر،در خونشون نشسته،باد میزنه زلفونش،جوجه خروسا قربونش

 سلام...
خوبین؟
ببخشید دیگه...نبودم یه چند وقتی برا مسابقات بکوب سر تمرین بودم در حد فضا...!
مثلا:مربیمون ساعت 8 شب میزنگه میگه بپرین بیایین تمرین سالن در اختیار مونه...!خب ما هم مظلوم وار میرفتیم سر تمرینات.
دیگه گفتن نداره که برا مسابقات چند روزی خونه تشریف نداشتیمو بهمون چه غذا های مزخرفی که ندادن...
مثلا پلو میدادن با یه خورشی که اصلا معلوم نبود فسنجونه...؟قیمه س...؟یا قورمه سبزی...
موقع خوابم که لش به لش رو هم دیگه سوار بودیم...(خخخ...)
اما هر چی که بود خیلی خوش گذشت مخصوصا رفت و برگشت تو ماشین با بچه ها حسابی ترکوندیم...(شما از ما نشنیده بگیرین!)
وقتی هم برگشتیم دیدم بله.. کسی نیومده استقبال...کلی حرصم در اومد...برا همین از بابام قول گرفتم منو ببره نمایشگاه کتاب تهران (من چقدر خوش خیالم با این بابا ی خوش قولم!!!) به هر حال ببینیم و تعریف کنیم...
اینم آپ این دفعه :
 

f

نقاشی بالا شاهکار دختر عمه ی نازمه...

اگه دقت کنید میبینید دیوار خونه صاف نیست و درخت رو دور زده...

وقتی من دلیل این کاره از خودش پرسیدم با همون لحن بچگانش گفت:

پس میخواستی درختو قطع کنم...؟!

این قدر تحت تاثیر قرار گرفتم که بغلش کردم و بوسیدمش...

نوشته شده در 23 ارديبهشت 1389برچسب:,ساعت 22:35 توسط sara13| |

 سلامممممم

چند تا خواهش...

-تو نظر سنجی وبم شرکت کنید.

-نظر بدین.

-و...

نوشته شده در 8 ارديبهشت 1389برچسب:,ساعت 13:43 توسط sara13| |

 سلام...
خوبین؟
امروز رفته بودیم اردووووووو....
جاتون خالی کلی بازی کردیم و آب بازی...واییییییییییییییییییییییییییی عجب حالی داد...
با اسکیت رفتم تو گلها...هه هه هه...
البته یه خرده زخمی هم شدم که زیاد وخیم نیستن!!!
راستی نگفتم کجا رفتیم:ما رفتیم دریا...
واییییییییییی جاتون خالی با دوستام رفتیم ردیف آخر اتوبوس نشستیم...
هر چی آهنگ بود خوندیم دیگه چیزی نمونده...هه هه هه...
آخرش هم یکی از دوستام از تشنگی تا خونه سکسکه کرد...خخخ...
 

 

نوشته شده در 7 ارديبهشت 1389برچسب:,ساعت 18:22 توسط sara13| |

سلام..

من یه وب بهتر هم دارم...

شیطونی نکن با این دلم... 

نوشته شده در 6 ارديبهشت 1389برچسب:,ساعت 13:25 توسط sara13| |

سلام...

دوستای گلم من بازم اومدم...

خواهشا برای رضای خدا هم که شده نظر بدین...

اینم اپ این دفعه که امید وارم خوشتون بیاد...

نه از خاکم، نه از بادم، نه در بندم، نه آزادم ، 

نه آن لیلاترین مجنون، نه شیرینم نه فرهادم

فقط مثله تو دل تنگم فقط مثله تو غمگینم

اگر آبی تر از آبم اگر همزاد مهتابم

بدون بی تو چه بیرنگم بدون بی تو چه بی تابم
 


ادامه مطلب
نوشته شده در 2 ارديبهشت 1389برچسب:,ساعت 20:44 توسط sara13| |


Power By: LoxBlog.Com